بیخود نیست که بنده یکی از کارمندان نمونه شدهام (پس هستم). یکی از کارمندان برنامه ریز و استراتژیست که همین موضوع سبب شده که سازمانها و شرکتهای بسیاری خواهان جذب بنده بودهاند. منظم در کار, کوشا و پیگیر, صبور وتوانا, آینده نگر و مهمتر از همه خبره در برنامهریزی و هدفگذاری. {چه اشکال دارد آدم کمی هم از خودش تعریف کند؟ مخصوصا که الان ساعت دو ونیم بعد نصف شب است که جماعت یا خوابند یا خوابیده مشغول جماعتاند! پس کسی اینجا را نمیخواند, فردا هم اگر خواند دلیل میآورم که دیروقت بود و خوابالود بودم و اینها.}این تعریفها را کردم که بگویم خیال نکنید این وبلاگ بیبرنامه ریزی پیش میرود. نخیر, بنده برای اینجا برنامه ویژه دارم و از آنجایی که ما خیلی "شفافباز" هستیم قصد دارم برخی از اقدامات را جهت تنویر اذهان مخاطبین(هرچند فعلا کم) اعلام دارم تا اگر نکته ای بود باخبرم کنند:
1. اقدام اول هر وبلاگ جدیدی جذب مخاطب است, بنده هم مستثنی نیستم. برای جذب مخاطب باید فعال بود و صبور و البته با برنامه. یکی از مهمترین مخاطبانی که باید جذب کرد کسانی هستند که وبلاگ دارند و این کاره اند. پس اولین اقدام سر زدن به وبلاگ های دیگر است. پیشترها تعداد قابل توجهی وبلاگ را در لیست فیووریت(علاقهمندی) داشتم(دارم) که هرازگاه سر میزدم, ولی غالب اوقات نظر نمیگذاشتم حال که باید ردّی به جای بگذارم مجبورم که مرتبط با یادداشت نظری بنویسم که مشکلات خاصی بر سر راه هست از قبیل:
آسان نبودن سیستم نظردهی و یا گاهی نبودن سیستم نظردهی
نداشتن نظر درباره یادداشت
مشغول شدن به خواندن دیگر نظرات و صرف وقت
...
فعلا برنامه این است که به جز وبلاگ هایی که مرتب سر میزنم ـ که شاید شبی ده تایی از آنها به روز شوند ـ هر شب به بیست وبلاگ دیگر هم سر بزنم و نظری بگذارم.(از شما چه پنهان قبلا از وبلاگخوانی لذت بیشتری می بردم تا اکنون).
2. اقدام دیگر حضور پررنگتر در گودر است. مشکلِ این یکی این است که نظام گودریم به هم خورده. پیشتر تعداد محدودی از کسانی که خوشنویس یا خوششیر هستند در لیست وجود داشتند, در این زمان, تعداد دوستان به شدت در حال رشد است تا برای آنچه شیر می کنم مخاطب بیشتری موجود باشد. لذا وقتی گودر را باز میکنم در همه جا +1000 به چشم و چار میخورد.
3. اقدام آخر ایمیل زدن به برخی از صاحبان وبلاگ جهت دعوت به بازدید یا تبادل لینک یا قربون صدقه رفتن الکی و اینهاست, البته این قسمت مشکل خاصی ندارد. با راه انداختن آفیس ـ اووتلوک کار ایمیل بازی خیلی راحتتر شده به اضافه اینکه فان جدیدی به زندگانی افزوده شده. مخصوصا یکی از وبلاگ نویسان شهیر که فعلا روی مود تخطئه است و با هم یک جنگ فرسایشی ایمیلی داریم.
در مورد عنوان: هر وقت تبلیغ قلمچی رو نشون میداد که "ما برای شما برنامه ویژه ای دارم" من در جواب میگفتم که شما غلط زیادی کردین.
1. اقدام اول هر وبلاگ جدیدی جذب مخاطب است, بنده هم مستثنی نیستم. برای جذب مخاطب باید فعال بود و صبور و البته با برنامه. یکی از مهمترین مخاطبانی که باید جذب کرد کسانی هستند که وبلاگ دارند و این کاره اند. پس اولین اقدام سر زدن به وبلاگ های دیگر است. پیشترها تعداد قابل توجهی وبلاگ را در لیست فیووریت(علاقهمندی) داشتم(دارم) که هرازگاه سر میزدم, ولی غالب اوقات نظر نمیگذاشتم حال که باید ردّی به جای بگذارم مجبورم که مرتبط با یادداشت نظری بنویسم که مشکلات خاصی بر سر راه هست از قبیل:
آسان نبودن سیستم نظردهی و یا گاهی نبودن سیستم نظردهی
نداشتن نظر درباره یادداشت
مشغول شدن به خواندن دیگر نظرات و صرف وقت
...
فعلا برنامه این است که به جز وبلاگ هایی که مرتب سر میزنم ـ که شاید شبی ده تایی از آنها به روز شوند ـ هر شب به بیست وبلاگ دیگر هم سر بزنم و نظری بگذارم.(از شما چه پنهان قبلا از وبلاگخوانی لذت بیشتری می بردم تا اکنون).
2. اقدام دیگر حضور پررنگتر در گودر است. مشکلِ این یکی این است که نظام گودریم به هم خورده. پیشتر تعداد محدودی از کسانی که خوشنویس یا خوششیر هستند در لیست وجود داشتند, در این زمان, تعداد دوستان به شدت در حال رشد است تا برای آنچه شیر می کنم مخاطب بیشتری موجود باشد. لذا وقتی گودر را باز میکنم در همه جا +1000 به چشم و چار میخورد.
3. اقدام آخر ایمیل زدن به برخی از صاحبان وبلاگ جهت دعوت به بازدید یا تبادل لینک یا قربون صدقه رفتن الکی و اینهاست, البته این قسمت مشکل خاصی ندارد. با راه انداختن آفیس ـ اووتلوک کار ایمیل بازی خیلی راحتتر شده به اضافه اینکه فان جدیدی به زندگانی افزوده شده. مخصوصا یکی از وبلاگ نویسان شهیر که فعلا روی مود تخطئه است و با هم یک جنگ فرسایشی ایمیلی داریم.
در مورد عنوان: هر وقت تبلیغ قلمچی رو نشون میداد که "ما برای شما برنامه ویژه ای دارم" من در جواب میگفتم که شما غلط زیادی کردین.
۴ نظر:
سلام مرسي از نظر و اينكه به بلاگهايي كه ميخوني اضافه شدم، فقط براي اينكه بسيار برنامه ريزي دقيقي داري خواستم بگم كه من طي ٥ هفته ي آتي نمينويسم جهت ذخيره (سِيو) وقت عرض كردم و اينكه فعلا به باقي بلاگها برسيد...
نوشتم خبرتون ميكنم!!!؛)...
شاد باشيد و بروز!!!...
الته اینهایی که گفتی درسته ها
وی به نظرم وبلاگ خونی یه جور مطالعه اس و می شه واقعا یه چیزاییو یاد گرفت و تجربه کرد
به اضافه اینکه می تونی مستقیم برا نویسنده نظرتو بنویسی و حتی در آینده دوستای خوبی بود چیزی که با کتاب یا دیگر رسانه ها معمولا مقدور نیست
به اضافه اینکه اینجااز آزادی بهتری نسبت به کتاب یا روزنامه یا فیلم برخورداره
حداقل کمتر سانسور می شه
من هم قبلن هم الان از وب خونی و وب گردی خوشممی اومده
بد نیست که کارمند جان من
سجاد من الانم از وبخونی لذت می برم, منظورم این بود که فعلا حواسم به این وبلاگه تمرکزم واسه وبخونی کم شده.
حال داري ها؟ چه جدي گرفتي وبلاگ نويسي رو :))
ارسال یک نظر