قصه مـ ـاهواره در خانه ما از این قرار است که والد با وجود مخالفت های بقیه و نظر خنثای بنده جهت پیگیری اخبار سیاسی و دریافت باکیفیت کانالهای داخلی تدارک دایره زنگی دیدند. زین سبب تاریخچه آن در خانه ما نهایتا به دو سال گذشته برمیگردد. ابتدا که کسی در امورات ریسیور وارد نبود و من هم نبودم, خانم والده از این شبکههای تبلیغ روسپیان می نالیدند که تصاویر مبتذلی ناگهان تمام صفحه را میپوشانند و این بهانه جروبحثهایی بین والد و والده شده بود. پس از کسب مهارت پدر خانواده در رمز گذاری, جستجو و اضافه کردن فرکانس این تیپ مشکلات مرتفع شدند. شبکه های جدیدی که فیلم های خانوادگی با محتوای ضعیف و بعضا منحرف پخش میکنند در خانه ما دیده نمیشوند و پدر و مادر به دنبال شبکه های مفیدند.
بار پیش که به شهرستان آمده بودم تحت تاثیر صحبتهای همکاران در شرکت, هنگام دیدن تلویزیون پیشنهاد دادم که بزنیم "من و تو وان" ببینیم. خدا روز بد برایتان نیاورد. تصاویر کنسرتی را نشان میدادند با رقص چهار زن تقریبا عور. همه نگاهها از تلویزیون به من فلک زده چرخید. گذشت..
ظهر پای رایانه نشسته بودم. به خاطر نقاشی ساختمان همه دور هم هستیم در اتاقها. مشغول گودر بازی بودم که مادر و خواهر آمدهاند میپرسند که چه خبر اینترنت. دارم برایشان در مورد گودر توضیح میدهم و آنها هم مشتاقانه چشم دوخته اند و من رول میکنم و مطالب را میبینیم و میخوانیم.همین
پ.ن: ننه ات خوب, بابات خوب واسه چی عکس زن برهنه شیر میکنی؟؟
۲ نظر:
وسط اون همه خبر ناراحت کننده، یه عکس لطیف میتونه نقش دارو رو بازی کنه (:
:)) انشاالله كه اينم گذشت!!!؟؟؟ د:...
ارسال یک نظر